روزهای دور از خانه

حسبنا الله و نعم الوکیل...‌ روزهای دور از خانه...

سلام بر خالق هستی

دلتنگم

وباز جز تو وحجت تو گوش شنوایی نمیابم

گویی زبانم چون سمفونی گوش خراش فقط باعث میشود دستهای مخاطبم ناخودآگاه وپنهان به سمت گوشهایش برود....

انگار همچون گذشته باید بپذیرم مسیرم مسیر تنهایی ست

چقدر این چند سال زود گذشت....

چقدر باورش برایم سخت است که کل عمرم را منتظر بودم تا دوستم را بیابم و همراه وهمدل و یک صدا به سمت تو بیاییم

 

 

روزهای دور از خانه...

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

روزهای دور از خانه...

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

روزهای دور از خانه...

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

روزهای دور از خانه...

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

روزهای دور از خانه...

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

روزهای دور از خانه...

یادمه زمان دانشجویی که مثل الان گوشی فراوون  نبود یکی

 از بچه هاگوشیش رو به دیوار پرت کرد...الان حسش رومیفهمم

روزهای دور از خانه...

.......

روزهای دور از خانه...

.......

روزهای دور از خانه...